- هفت قلم
- هر هفت هفت گونه آرایش و هفت دبیره -1 هفت قسم ازهرچیز، هر هفت: (هفت قلم خودرا آرایش کرد) یا هفت قلمبزک کردن، بطورکامل آرایش کردن
معنی هفت قلم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمام مناطق مسکونی روی زمین، هفت کشور. در باور قدما، ربع مسکون را به هفت اقلیم تقسیم می کردند، کنایه از دنیا
گفتار که با کلمات تمام چنانکه نویسند، نه با کلمات شکسته چنانکه تلفظ کنند
هفت دورد هفت درود در پیوند با هفت سینماد نپی و یا هفت درود بر امشاسبندان
هفت کشور
هفت کوپله هفت بند هفت قفلی وچاربندی - کنایه از تعلق بعالم جسمانیت وهفت قفل هفت آسمان وچاربند چارعنصراست: (بجوی زونیازمندی چند چارقفلی وهفت بندی چند) (گنجینه گنجوی)
هفت آسیا
علت هرمحدثی هفت است وتاهر هفت علت نباشد آن محدث موجودنشود. نخست علت فاعله اعنی صانع ودیگر علت آلتی وسه دیگر علت هیولانی وچهارم علت صوری. وپنجم علت مکانی و ششم علت زمانی. وهفتم علت تمامی
کنایه از هفت آسمان
ورق دارای هفت خال (دربازی ورق)
هم کلک، دو یا چند نویسنده که به یک نوع نویسندگی (مقاله نویسی داستان نویسی و غیره) اشتغال دارند، مفتش، منشیان یک اداره